معنی شعر امید فارسی چهارم
معنی درس ۱۳ شعر امید چهارم
نام درس : درس سیزدهم ::شعر امید| موضوع : معنی کلمات – معنی شعر | چهارم ابتدایی
معنی بخوان و حفظ کن شعر امید صفحه ۱۰۷ فارسی چهارم
شنیدستم که شهبازی کهنسال *** کبوتر بچه ای را کرد دنبال
معنی: شنیدم که بازِ سالخورده ای کبوتر بچّه ای را دنبال کرد.
زبیم جان به هر سو بود پران *** به هرسو تاخت ، تازان ازپی اش باز
معنی: شنیدم که بازِ سالخورده ای کبوتر بچّه ای را دنبال کرد.
به دشت وکوه و صحرا بودپرّان *** زچنگ باز شاید در برد جان
معنی: به طرف دشت و کوه و صحرا پرواز می کردتا شاید از دست باز نجات یابد.
زجان خود کشید او آن زمان دست *** درختی در نظر بگرفت و بنشست
معنی: مرگ را در پیش چشم خود دید ونا امید شد درختی را در نظر گرفت و نشست.
نگه کرد آن نگون اقبال بر زیر *** که صیادی کمان بر کف به زه تیر
معنی: آن کبوتر بدبخت، وقتی پایین را نگاه کرد دید شکارچی تیری را بر کمان گذاشته و او را نشانه رفته است.
به زیرپای صیّاد و به سر، باز *** نه بنشستن صالح است و نه پرواز
معنی: زیرپایش صیاد و بالای سرش باز شکاری بود ونه نشستن و نه پرواز،هیچ کدام صالح نبود.
به کلی رشته امید بگسست *** در آن دم دل به امید خدا بست
معنی: کبوتر کاملاً نا امید شد و در آن لحظه به خدا امیدوار شد.
چو امیدش به حق بود آن کبوتر *** نجات از مرگ دادش حی داور
معنی: چون امید آن کبوتر به خدا بود خدا او را از مرگ نجات داد.
بزد ماری به شست پای صیاد *** قضا بر باز خورد آن تیر و افتاد
معنی: ماری انگشت شصت پای صیاد را نیش زد و تیر از دست او رها شده و به باز شکاری خورد و افتاد.
به خاک افتاده هم صیاد و هم باز *** کبوتر شاد و خندان کرد پرواز
معنی: کبوتر و صیّاد هر دو بر زمین افتادند و کبوتر خوش حال و خندان پرواز کرد.
اشتباه نوشته بود معنی رو