معنی درس سیزدهم فارسی چهارم ( لطف حق) + مخالف و معنی کلمات

معنی درس ۱۳   لطف حق چهارم

درس سیزدهم ::  لطف حق

معنی شعر لطف حق فارسی چهارم دبستان

معنی شعر صفحه ۱۰۴  درس سیزدهم فارسی چهارم

مادرموسی ، چو موسی را به نیل *** دَر فِکند از گفته ی ربِّ جلیل
معنی : هنگامی که مادر حضرت موسی (ع)به فرمان خداوند ،فرزندش را در رود نیل رها کرد.

خود ز ساحل کرد باحسرت ، نگاه *** گفت : (( کای فرزندِ خردِ بی گناه
معنی :با حسرت ، او را از ساحل نگاه می کرد و با خود می گفت :(( ای فرزند کوچک بی گناه))

گرفراموشت کند ،لطف خدای *** چون رهی زین کشتی بی ناخدای ؟))
معنی :اگر لطف و مهربانی خدا تو را فراموش کند، چگونه می می توانی از این کشتی بدون ناخدا نجات پیدا کنی؟

وحی آمد: ((کاین چه فکر باطل است ؟ *** رهروِ ما ، اینک اندر منزل است
معنی :از جانب خدا ندا آمد، فکر خطا نکن .موسی (ع) که ادامه دهنده ی راه ما ست ،اکنون به جای امنی رسیده است.

ماگرفتیم آنچه را انداختی *** دستِ حق را دیدی و نشناختی؟
معنی :ما موسی (ع) را که به رود نیل سپردی نجات دادیم. در حقیقت ما از او محافظت کردیم وتو متوجّه نشدی.

در تو تنها ، عشق ومهرِ مادری است *** شیوه ی ما ، عدل و بنده پروری است
معنی :تو فقط مادر هستی و عشق و مهر تو به همین دلیل است ولی روش ما عدالت و مهربانی در جهان است.

سطح آب از گاهوارش خوش تر است *** دایه اش سیلاب و موجش مادر است
معنی :(نگران نباش) روی آب از گهواره ی او بهتر است و دایه ی او سیلاب و مادر او امواج هستند.

رودها از خود نه طغیان می کنند *** آن چه ما می گوییم ، آن می کنند
معنی :رودها خود به خود پرآب شده و آب آن ها بالا نمی آید بلکه گوش به فرمان ما(خدا) هستند.

ما به دریا حکمِ طوفان می دهیم *** ما به سیل و موج ، فرمان می دهیم
معنی : این ما هستیم که دریا فرمان می دهیم طوفان برپا کند و سیل و موج به دستور ما اتّفاق می افتد.

بِه که برگردی و به ما بسپاری اَش *** کی تو از ما بیش تر دوست می داری اَش ؟ ))
معنی :حالا بهتر است بروی و او را به ما(خدا) بسپاری زیرا ما او را بیش تر از تو دوست داریم.

معنی کلمات درس سیزدهم   لطف حق

در فکند : انداخت ، رها کرد
ربِّ جلیل : خدای بلند مرتبه و بزرگ
خُرد : کم سن و سال ، کودک
حسرت : اندوه ، افسوس
کاین : که این
اینک : اکنون ، حالا
اندر : در
عدل : انصاف ، عدالت ، رعایت برابری
بنده پروری : لطف و مهربانی
صالح : شایسته ، مصلحت
شهباز : نوعی پرنده ی شکاری سفید رنگ
کهنسال : پیر ، سالخورده
تاخت : حمله کرد ، هجوم آورد
تازان : باسرعت ، شتاب
زه : بند کمان
بگسست : پاره شد
حیّ داور : پروردگار
دایه : پرورش دهنده
شیوه : راه ، روش
طغیان : سرکشی و نا فرمانی
لطف : محبت و مهربانی
بِه که : بهتر است که
گاهواره اش : گهواره ی او
خوش تر: خوب تر ، راحت تر
وحی : پیامی که از سوی خدا نازل شود
از پی اش : به دنبال او
پرّان : پرنده ، درحال پرواز
اجل : پایان زندگی ، مرگ
نگون اقبال : بدبخت
کمان : ابزار تیراندازی
برکف : در دست
قضا : سرنوشت
صیاد : شکارچی
باطل : بیهوده ، پوچ
شنیدستم : شنیده ام
حکم : فرمان
گر: اگر
کزین : که از این
گفته : سخن ، بیان
کای : که ای
رهرو : مسافر ، راه رونده
ناخدا : صاحب کشتی
تخت : کرسی ، اَریکه
حیّ داور : پروردگارُ

کلمات هم خانواده درس سیزدهم فارسی چهارم

عشق : عاشق ، معشوق
جلیل : جلال
عدل : عدالت ، عادل
صیّاد : صید
صالح : صلح ، مصلحت
لطف : لطیف ، لطافت
باطل : اِبطال ، بُطلان
کهن : کهنه
حکم : حاکم ،محکوم
سطح : سطوح ، مُسطّحُ

کلمات مخالف و متضاد درس سیزدهم فارسی کلاس چهارم

بی گناه : گناه کار
کهنسال : جوان
خندان : گریان
باطل : صحیح ، درست
نگون اقبال : خوشبخت
عدل : عادل ، عدالت
مرگ : زندگی
شاد : ناراحت