معنی حکایت حکمت فارسی پنجم(درس 15)
معنی کلمات | هم معنی | مخالف و شعر های درس پانزدهم
نام درس : حکمت | موضوع : معنی کلمات – معنی شعر | پنجم ابتدایی
معنی شعر های فارسی پنجم
درس پانزدهم :: حکمت
معنی حکایت حکمت فارسی پنجم
حکمت
🧧پادشاهی با غلامی در کشتی نشست و غلام، هرگز دریا ندیده بود و محنت کشتی نیازموده
پاسخ: پادشاهی به همراه خدمتکار خود در کشتی نشسته بودند خدمتکار هرگز دریا را ندیده بود و رنج و سختی سفر با کشتی را تجربه نکرده بود.
🧧گریه و زاری در نهاد و لرزه بر اندامش افتاد؛ چندان که ملاطفت کردند، آرام نمی گرفت و ملک از این حال، آزرده گشت.
پاسخ: شروع به گریه و زاری کرد و همه بدنش می لرزید، و هر چه قدر با خدمتکار مهربانی می کردند آرام نمی شد و پادشاه از این حالت، خیلی ناراحت شد.
🧧چاره ندانستند. حکیمی در آن کشتی بود، ملک را گفت: «اگر فرمان دهی، من او را به طریقی، خامش گردانم».
پاسخ: هیچ کاری نمی توانستند انجام بدهند و هیچ نمی دانست که باید چکار کنند. یک انسان دانشمندی در آن کشتی بود، به پادشاه گفت: اگر به من دستور و اجازه دهید، من او را به روشی، خاموش و ساکت می کنم.
🧧گفت: «غایت لطف و کرم باشد». بفرمود تا غلام به دریا انداختند.
پاسخ: پادشاه گفت: اگر این کار برای من انجام بدی، نهایت لطف و بخشش را در حق من کردی. آن دانشمند دستور داد تا خدمتکار را به دریا بیندازند.
🧧باری چند، غوطه خورد؛ جامه اش گرفتند و سوی کشتی آوردند.
پاسخ: چند بار درون آب فرو رفت و بالا آمد، لباسش را گرفتن و او را به داخل کشتی آوردند.
🧧به دو دست در سکان کشتی آویخت. چون بر آمد، به گوشه ای بنشست و آرام یافت.
پاسخ: دو دستی به سکان و دیواره های کشتی گرفت و آویزون شد. وقتی که توانست سوار کشتی شود، رفت گوشه ای نشست و ساکت شد.
🧧 ملک را پسندیده آمد گفت: «در این، چه حکمت بود؟». گفت: «اول، محنت غرقه شدن، نچشیده بود و قدر سلامت کشتی نمی دانست».
پاسخ: پادشاه از نتیجه این کار خیلی راضی شد، و به دانشمند گفت: در این کاری که انجام دادی چه نکته ای وجود داشت؟ دانشمند گفت: ابتدا که خدمتکار سوار کشتی شده بود، رنج و سختی غرق شدن در آب را امتحان نکرده بود، و ارزش سالم ماندن در کشتی را نفهمیده بود.
معنی کلمات حکایت حکمت
معنی کلمات درس پانزدهم فارسی پنجم
غلام: خدمتکار، بنده، خدمتگزار
محنت: رنج و سختی
نیازموده: تجربه نکرده
گریه و زاری: گریه کردن
ملاطفت: مهربانی، لطف آرام نمی گرفت: ساکت نمی شد
ملک: پادشاه
آزرده: غمگین، ناراحت
حکیم: انسان دانا و دانشمند، طبیب
فرمان: دستور
به طریقی: به روشی
خامش: مخفف خاموش، ساکت
غایت: نهایت
لطف: مهربانی
کرم: بخشش
بفرمود: دستور داد
غوطه: فرو رفتن در آب
جامه: لباس
آویخت: آویزان شد
پسندیده آمد: خوشش آمد
سکان: وسیله ای برای هدایت کشتی
برآمد: بالا آمد، وارد کشتی شد
حکمت: دانش، دلیل خردمندانه
غرقه: غرق شدن
باری چند: چند مرتبه
خیلی خیلی بد بود همش اشتباه بود من نظرم بد شد
Excellent
اکی ولی همیار برنامش عالیهه🦦💕
سلام عالیه
عالی بود مااز همین درس امتحان داشیتیم نمرم ۲۰شد خیلی ممنون از این سایتتو
عالئیییییی
ععععععععععععااااااااااااااللللللللللللییییییییی 🤩
عالی بود دمتون گرم♥
عالی بود ممنون با سپاس فراوان
خیلی خوب بود👌
عالی ممنون از سازنده ی مهربان
عالی بود ممنون
عالی بود ممنون
عالی و همخوانواده و متضاد واجب است بخاتر همین من نمیتونم از همیار برای درس های فارسی استفاده کنم چون همخوانواده و متضاد بعضی از حکایت و شعر و درس هارا ندارد
عالی اما میشه معنی ضرب المثل ها رو بزارید
🧧عالی دمتون گرم
عالی بود متشکرم ✌🏻
سلام عالی بود فقط ای کاش هم خانواده ام داشت ولی عالی دستتون درد نکنه 🥰
عالی عالی عالی😍😍😍😍
عالی عالی این برنامه
خیلی عالی بود ممنونم
خیلی ممنون دوستان
آره
🤩🤩😍😍😍عالی
عالی