معنی شعر ستایش فارسی چهارم

معنی ستایش فارسی چهارم

🍁 به مادر گفتم آخر این خدا کیست
معنی: به مادر گفتم : بالاخره این خدا چه کسی است ؟

🍁 که هم در خانه ما هست و هم نیست
معنی: که همه جای خانه هست ولی دیده نمی شود انگار که وجود ندارد

🍁 توگفتی مهربان تر از خدا نیست
معنی: تو گفتی که از خدا مهربان تر وجود ندارد

🍁 دمی از بندگان خود جدا نیست
معنی: و لحظه ای از بندگان خود بی خبر و دور نمی شود

🍁 چرا هرگز نمی آید به خوابم
معنی: (پرسیدم) : چرا هیچ وقت به خوابم نمی آید

🍁 چرا هرگز نمی گوید جوابم ؟
معنی: چرا هیچ وقت جوابم را نمی دهد و با من صحبت نمی کند

🍁 نماز صبحگاهت را شنیدم
معنی: صدای تو را هنگام نماز صبح شنیدم که با خدا صحبت می کند

🍁 تو را دیدم خدایت را ندیدم
معنی: تو را دیدم ولی خدای تو را ندیدم

🍁 به من آهسته مادر گفت فرزند
معنی: مادر به آرامی به من گفت ای فرزندم

🍁 خدا را در دل خود جوی یک چند
معنی: خدا را یک بار در دل خود جستجو کن

🍁 خدا در رنگ و بوی گل نهان است
معنی: خدا در آفریده ها و رنگ و بوی گل پنهان است و با دقت به این آفریده ها باید به یاد خدا باشی

🍁 بهار و باغ و گل از او نشان است
معنی: که این آفریده ها و باغ و بهار و گل همه نشانه های وجود خداست

🍁 خدا در پاکی و نیکی است فرزند
معنی: فرزندم خداوند در خوبی ها و نیکی هاست و وجود خداوند پاک است

🍁 بود در روشنایی ها خداوند
معنی: در هرچه نور و خوبی است خدا وجود دارد