معنی بخوان و بیندیش آوای گنجشکان فارسی ششم ✔

معنی بخوان و بیندیش آوای گنجشکان

بخوان و بیندیش آوای گنجشکان

* چنانکه این کودکان امروزشان با خُلق تو گوارا میشود.
معنی: آنطور که امروزِ این کودکان با خوی و مَنش تو خوشایند میشود.
– خُلق: خوی و منش – گوارا: دلچسب و خوشایند
* کودکان را چهگونه بر سر عقل میآوری، بیچوب، بیفلک؟
معنی: چگونه کودکان را بدون وسیلهی تنبیه و مجازات، آموزش میدهی و عاقل و دانا میکنی.
– بر سر عقل آوردن: کنایه از عاقل کردن
* چوب و فلک راه و روش آنان نیست.
معنی: وسایل تنبیه کردن و کتک زدن شیوهی آموزش دادن به آنها نیست.
* خالی شو تا پُر شوی.
معنی: وجودت را از غرور و بزرگ بینی پاک کن تا علم و دانش جای آن را بگیرد.
* کودکان او را میدیدند که همهی وجودش گوش شده است.
معنی: کودکان میدیدند که او با تمام وجود ساکت است و به حرفهای شیخ گوش میکند.
نکته آرایه ای: همهی وجودش گوش شده است: کنایه از با تمامِ وجود، گوش میکرد.

معنی کلمات آوای گنجشکان فارسی ششم

شیخ : مرد پیر، عالم، مرد بزرگوار،
مکتب خانه : مدرسه،
غوغا : هیاهو، سر و صدا،
لطف : مهربانی، خوش رفتاری،
طبع : ذات، خلق و خوی، طبیعت،
کوبه : وسیله فلزی که بر روی درب خانه ها نصب می شد و برای اطلاع ساکنین خانه کوبیده می شد،
مست : مدهوش، بی هوش، شاد و خوشحال،
آشفته : پریشان، نامنظم،
مدعی : ادعا کننده،
قانع : راضی، خرسند،
ریسمان : طناب،
خلق : خوی، منش،
گوارا : لذیذ، مناسب،
رد کند : باز گرداند،
حصیر: نوعی فرش یا گستردنی که از نی یا گیاه دیگری بافته می شود،
میان سال : نه پیر و نه جوان بلکه میان این دو،
سرگردان : آواره، سرگشته،
قید : بند،
فلک : وسیله ای که در قدیم برای تنبیه پای بی ادبان و مجرمان استفاده می شد،
آویخته : آویزان شده،
معرفت : شناخت به علم و دانش،
ادعا کردن : طلب کردن مزیتی برای خود،
غیبت : پشت سر کسی حرف زدن،
محفل : مجلس

پیام درس
ما تا زمانی که زنده هستیم باید در یادگیری علم و دانش، تلاش کنیم. ما نمیتوانیم بگوییم که همهی دانشها را بلد هستیم و نیازی به یادگیری نداریم؛ زیرا انسانهای مغرور و خودخواه چنین ادّعایی میکنند که نیازی به یادگیری ندارند. پس برای یادگیری باید از تکبّر و غرور دوری کنیم و با تمام وجود، آماده ی پذیرش مطالب تازه باشیم.